... اصولن مهم نیست از کدام گروه یا قماش باشی، از نوع چادر معمولی، چادر عربی، چادر صدفی یا مانتوی معمولی تا بالای زانو یا مانتوی معمولی نزذیک قوزک پا. شاید هم از نوع جدید مانتوهای جلو باز با شلوار تنگی که اصطلاحا ساپورت نامیده می‌شود و جزئی‌ترین بخشهای الت جنسی را نمایش می‌دهد. مهم این است که در عبور از خیابان در عبور از پیاده‌رو یا هرجای عبورکردنی دیگر دلِ فرهاد را خون کردی. فرهادی را که یک سالی می‌شود به تهران آمده تا مثلا کاری پیدا کندو بعد به خواستگاری لیلا برود. حالا چاره‌ایی ندارد مگر اینکه در اولین فرصت خودش را در حمام آرام کند! یا اینکه به دوستش "مُری مَتَلَک" اعتماد کندو به جای خاصی از شهر برود و دستمزد یک هفته زحمتکشی‌اش را بدهد تا یک آغوشِ یخی را تجربه کند. آه چقدر این بار سنگین است، او یوزارسیف نیست که وقتی شنید "هَیْتَ لَکَ" بگوید "مَعاذَ اللَّهِ"! یک آدم معمولیِ شهرستانی است که هنوز خیلی قبح‌ها در ذهنش شکسته‌ نشده و تهران تنها جایی است که اصولا جان می‌دهد برای شکستن این مرزها. فراموش نکنید شکستن مرزهای ذهنی یک بچه شهرستانی تخصص پایتخت نشین‌ها می‌باشد. در یک لحظه تصمیم‌اش را می‌گیرد و به لیلا زنگ می‌زند. بووووووووق بووووووووق بووووق "الو سلام فرهاد معلوم هست کجایی؟ اصلا معلوم هست داری چکار می‌کنی؟ کِی تکلیف منو می‌خوای روشن کنی؟ پدرو برادرم هرشب می‌گن فرهاد رفته تهران معتاد شده تازه بعضی شب‌ها هم سرکوفت می‌زنند که دختر تهرانی‌ها هوش و حواستو بردند...آره؟ راست می‌گن؟ تروخدا یه چیزی بگو، مادرت هم که یه تکه پا نمیاد اینجا، انگار نه انگار که ما شیرینی خورده‌ی هم هستیم. الو فرهاد فرهاااااد". ناگهان بغض فرهاد نمی‌شنکند، منفجر می‌شود...نبینم بغض توی گلویت برجسته شده، نبینم درد تو نگاهت خیره شده، مردِ قویِ من، همه چیز درست می‌شه کدوم دختر تهرونی دلت‌رو لرزونده خودم جادوش می‌کنم مهرش از دلت دود بشه بره اون دور دورا، بالا بالاها. . . تلفن قطع می‌شود تو قطع نمی‌کنی یعنی نمی‌تونی قطع کنی، شارژت تمام می‌شود برقی یا پولی چه فرقی می‌کند؟ ارتباط قطع می‌شود. همانجا گوشه‌ایی پیدا می‌کنی و می‌نشینی، اشک‌های ماسیده شده روی صورتت را پاک می‌کنی، به صبح فردای عروسی‌ات با  لیلا خیال می‌کنی، تو رفته‌ایی نان بگیری و لیلا با سفره‌ایی آماده منتظرت نشسته، خامه و عسل و کَره و شیر، همه چیز تازه مثل زندگی تو، همه چیز بوی تازگی می‌دهد...

...فرهاد فرهاد بلندشو دیر شده امروز هم دیر بری اخراجت می‌کنند بازهم داشتی خواب لیلارو می‌دیدی، می‌دونم.



پ.ن

گیر نده جوونه عزیزترینت.